(من
به دانشجویان و طبقه ی روشنفکران متعهد توصیه میکنم
که کتابهای این استاد
عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.امام خمینی ره )
استاد!
همه
ی این اشتیاقی که من و دیگران ،یا بهتر است بگویم ما
شاگردانت را
به پای مکتب و درسهای هنوز تازه ات می کشاند ؛از لا به لای سطرها و کلمات یک دست و دلنشین کتابهایت ،
که ثمره ی یک عمر سلوک عارفانه و بندگی عابدانه و زندگی عالمانه توست برمی خیزد.
اشتیاقی که با هر قدم پیش
رفتن پا به پای تو جانی تازه می گیرد.
صفحه به صفحه،سطر به سطر، واژه به واژه ، که با کلام و کلمات تو ثانیه می گذارنیم ؛
حیات است که به روحمان نوش می شود.
نمی فهمم رازی را که در مکتب و سیره ی علمی تو زنده و پویاست بعد این سالهایی که گذشته است؟
و
اندیشه ات همچنان آب زلالی ست که عطش شعله کشان روح نا آگاهمان را سیراب می
کند.
تفکری که لا به لای آن همه افکار به اصطلاح روشنفکر و بی روح دوران خفقان
و خاموشی ایدئولوژی های ناب اسلامی آن روزها و سالها ،
عمیق بود در عمق تعلیمات اسلام و نیازهای زمان.
اندیشه ای که در عین اسلامی بودن، روح زمان داشت و هنوز دارد...
تاریخ، تکرار مانندهای چون تو و تفکر و اندیشه ی تو را چقدر باید انتظار بکشد؟
و چقدر باید فرحناک باشد تاریخ دوران ما ،که چون تویی خواند و خواند و خواند و
بیداری ها و رنج ها کشید تا مکتبی به ثمر بنشیند که امروز و همیشه ،آموزه
های اسلام و قرآن و
سیره ی پیامبر (ص)و معصومین را آنگونه که بوده و هست _شیرین تر از همیشه_به نسل و
نسلهایی که هرچه می گذرد بین آنها و حقیقت دینشان فاصله ها می افتد؛ درس دهد.
استاد شهید!
حتم دارم خودت خواسته ای و کشانده ای پای مکتبت ؛
که فراموشم نشود آموخته هایی را که
"شناسنامه ای" آموخته ام و چه سخت است پاسداریشان
در دورانی که راههای فرعی بسیاری برایمان ساخته اند که گم کنیم راهی را که نمی دانم در جاده اش افتاده ام یا نه...؟